شرکت نوپا یا استارتآپ (به انگلیسی Startup یا Start-up که کوتاه شده عبارت Startup company است) به یک شرکت یا کسب و کار اطلاق میشود که معمولاً به تازگی و در نتیجه کارآفرینی ایجاد شده است، رشد سریعی دارد، و برای ارائه یک راه حل نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز بازار شکل گرفته است. استارتاپها بر مبنای ایده های خطرپذیر شکل میگیرند که مدل کسب و کار و بازار هدف مشخصی ندارند و محصولات و خدمات آنها بر پایه تفکر خلاق و نوآوری خلق میشود.
اگر چه الزامی وجود ندارد که حتماً فعالیت استارتاپ در حوزه تکنولوژی یا فناوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر پیرامون این زمینه ها شکل گرفته اند، گاهی تأکید می شود که استارتاپ باید از فن آوری های نوین بهره ببرد.
آنچه در این مقاله خواهید خواند
چند تعریف از استارتاپ
تعریف درست استارتاپ چیست؟
اجزای اکوسیستم استارتاپی
استارتاپ ویکند (Startup Weekend)
چالشهای استارتاپها در ایران
چند تعریف از استارتاپ
تعریف استارتاپ به عنوان یک واژه انگلیسی در دیکشنری وبستر:
- استارتاپ یک کسب و کار جدید است (A New Business)
تعریف استارتاپ توسط مرکز کسبوکارهای کوچک آمریکا (USSBA):
- کسب و کاری که عموماً حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی دارد.
تعریف استارتاپ توسط استیو بلنک:
- سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار که قابل تکرار و مقیاس پذیر باشد شکل گرفته است.
تعریف استارتآپ توسط اریک ریس:
استارتاپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ویزای استارتاپ کانادا کلیک کنید
تعریف درست استارتاپ چیست؟
هنگامی که ما از واژه کسب و کار نوپا یا استارتاپ استفاده میکنیم، تمام ویژگیهای زیر را مد نظر داریم:
- کسب و کاری که قصد دارد ارزش آفرین باشد.
- کسب و کاری که پایداری برای اعضای آن دغدغه است و فرصت جو است اما فرصت طلب نیست.
- کسب و کاری که الزاماً مقیاس پذیر نیست اگر چه طبیعتاً مقیاس پذیری برای آن مزیت و مطلوب است. پس اگر مادر یک خانواده کسبوکاری نوپایی ایجاد کند که فقط هزینه ماهیانه آنها را تامین کند و هرگز بزرگ نشود، همین که پایدار باشد، یک استارتآپ است.
- کسب و کاری که ممکن است مبتنی بر تکنولوژیهای نوین باشد یا نباشد.
- کسب و کاری که هنوز در شرایط ابهام است و دوران نوزادی یا کودکی خود را طی میکند.
بنابراین، اگر شکلهای خاصی از کسب وکار نوپا مد نظر باشد، آن را با یک صفت همراه میکنیم. مثلاً ممکن است چنین اصطلاحاتی را به کار ببریم:
- کسب و کار نوپا مبتنی بر تکنولوژیهای نوین
- استارتاپ مبتنی بر فن آوری اطلاعات
- کسب و کار نوپای خانگی
- کسب و کارهای نوپای آینده نگر
- کسب و کارهای نوپای ایجادکننده تحول در بازار (Disruptive)
اجزای اکوسیستم استارتاپی
مراکز رشد
اصطلاح انکوباتور از علوم زیست شناسی و پزشکی وارد ادبیات کارآفرینی و اکوسیستم شرکتهای نوپا شده است. زیستشناسان برای ایجاد فضای رشد موجودات زنده در آزمایشگاهها از دستگاه انکوباتور استفاده میکنند. این دستگاه، شرایط تقریباً مشابه شرایط طبیعی را از لحاظ نور، رطوبت و دما ایجاد میکند تا فرآیند رشد بدون اشکال ادامه پیدا کند. این وسیله به فرآیند رشد کمک میکند و در نهایت باعث میشود موجودی که در آن قرار گرفته، بتواند انکوباتور را ترک کند. اگر موجودی در انکوباتور قرار گرفت و لازم شد برای همیشه در آن بماند، فرآیند حمایت از رشد موفق نبوده است.
مراکز رشد نیز معمولاً بین چند ماه تا چند سال از کسب و کارهای نوپا حمایت میکنند. در اکوسیستم استارتاپی، مرکز رشد، فضایی برای به اشتراک گذاری منابع است. موارد زیر از جمله خدماتی هستند که در مراکز رشد به صورت اشتراکی در اختیار تیمها و کسب و کارهای استارتاپی قرار میگیرد:
- فضای کار، اتاقهای کنفرانس و فضای استراحت
- بخش ستادی، شامل منشی ها، مسئول دفتر و دبیرخانه
- آموزش و مشاوره در حوزه های مختلف مورد نیاز
- خدمات حقوقی و تعامل با دولت و نهادهای حاکمیتی
- حسابداری و امور مالی
- ارتباط با سازمانهای حامی و سرمایه گذاران
شتاب دهنده ها در استارتاپ
شتاب دهنده ها، متخصص راه اندازی و توسعه کسب و کار هستند. آنها به جزئیات عملیاتی کسب و کارها وارد شده و با استفاده از ابزارها و فرآیندهای مناسب و مقتضی، زمان چند ساله رشد کسب و کارها را به چند ماه کاهش میدهند. کسب و کارهای نوپا از تیم مدیریتی و ستادی شتابدهنده و منتورها (مرشد و بَلَد راه) کمک میگیرند. شتاب دهندهها به استارتاپهای تحت پوشش خود در قالب یک پورتفولیو نگاه میکنند. یعنی ریسک شکست تعداد زیادی از آنها را در مقابل احتمال موفقیت جدی تعداد کمی از آنها میپذیرند و یک سبد سرمایه گذاری سودآور ایجاد میکنند.
معمولاً شتابدهندهها کسب وکارهای نوپا را بین سه تا شش ماه در فرآیند شتابدهی حفظ میکنند. در پایان این مدت، یا استارتاپ کنار گذاشته میشود و یا با دریافت سرمایه و طی کردن مراحل اولیه رشد، مستقل شده و رابطه شتابدهنده با آن، در قالب سهامدار باقی میماند.
سرمایه گذاران در استارتاپ
شرکتها و کسب و کارهای کوچک منابع مالی برای اجرای طرحها و پروژههای پرریسک خود را در اختیار ندارند. ریسک بالای اجرای طرحهای جدید، نسبت هزینههای اجرای طرحهای مذکور به کل سرمایه اولیه یک شرکت کوچک و احتمال عدم توانایی آن در پاسخگویی به نیاز بازار در آینده، موقعیت یک کسبوکار نوپا را بسیار متزلزل خواهد کرد.
سرمایه خطرپذیر، سرمایهای است که به همراه کمکهای مدیریتی در اختیار شرکتهای نوپا و در حال رشد قرار میگیرد. این روش یکی از روشهای مطلوب حمایت از کارآفرینان، مخترعان و صاحبان ایده است که ضمن حفظ مالکیت فکری طرح، صاحب طرح نیز در موفقیت و یا شکست آن شریک میشود.
نهادهای مالی که بهطور تخصصی در تأمین مالی پروژهها و طرحهای با ریسک بالا فعالیت میکند، شرکت و یا صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital) نامیده میشوند. سرمایهگذاران خطرپذیر نوعی واسطه مالی هستند که با استفاده از تخصص خود به تأمین مالی و پشتیبانی آن دسته از شرکتها و بنگاههایی مبادرت میورزد که در حالت عادی قادر به تأمین تمام یا بخشی از سرمایه مورد نیاز خود نیستند.
در یک دستهبندی کلی، سرمایهگذاران خطرپذیر به دو دسته، حقوقی و حقیقی تقسیم میشوند. سرمایهگذاران حقوقی آن دسته از شرکتها و مؤسسات با هویت تجاری هستند که برای پیداکردن و تأمین مالی طرحهای نو با ریسک مناسب، افراد حرفهای تمام وقت را در اختیار دارند. شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی، بنیادهای خیریه و صندوقهای وقفی در این گروه قرار میگیرند.
اما سرمایهگذاران حقیقی که فرشتگان کسب و کار (Business angels) نامیده میشوند افرادی هستند که سرمایهگذاری در طرحها را به صورت شخصی انجام میدهند. فرشتگان کسب و کار نیز انواع مختلفی دارند. گروهی از آنها افراد متمول و فاقد هرگونه پیشزمینه تجاری هستند که در کسب و کار دوستان و یا اقوام خود سرمایهگذاری میکنند. گروهی دیگر از فرشتگان با پیشزمینه فنی هستند که در کنار هم گرد آمدهاند تا سرمایه و تجارب خود را در اختیار یک صنعت و یا بازار خاص قرار دهند.
به طور کلی فعالیتهای یک سرمایهگذار خطرپذیر در سه بخش قابل تقسیمبندی است:
- ورود به طرح و آغاز سرمایهگذاری:
در این مرحله طرحها و ایدههای جستجو شده مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرند و از بین آنها طرحهای مطلوب انتخاب میشوند. پس از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻠﯿﻪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی طرح و ارزیابی موشکافانه، اﮔﺮ سرمایهگذار راﺿﯽ ﺷﻮد وارد ﻣﺬاﮐﺮه، ﻗﺮاردادﻫﺎی رﺳﻤﯽ اﻣﻀﺎ و سرمایهگذاری آغاز میشود. - نظارت:
در این مرحله، سرمایهگذار از ﻃﺮﯾﻖ حضور درﺟﻠﺴﺎت ﻫﯿأت ﻣﺪﯾﺮه شرکت، کمک به جذب نیروی انسانی متخصص، کمک به برنامهریزیهای استراتژیک شرکت، رصد و ارزیابی فعالیتهای شرکت، ﮐﺎر ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ آﻏﺎز کرده و ادامه میدهد. ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ﺑﺴﯿﺎری از سرمایهگذاران خطرپذیر، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی این مرحله، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ برای ارزشافزایی کسب و کار ﺑﻮده و ﻣﻨﺒﻊ اﺻﻠﯽ ﻣﺰﯾﺖ ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺮای ﯾﮏ سرمایهگذارﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽآﯾﺪ. - خروج:
ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺧﺮوج ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﻫﺎی خاصی اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی سرمایهگذاری و ﻧﻈﺎرت متفاوت اﺳﺖ. سرمایهگذاران خطرپذیر استراتژیهای خروج (عرضه عمومی سهام، فروش به مدیران و مالکان شرکت و فروش به اشخاص دیگر) را به دقت و معمولاً پس از مشورت با متخصصین سرمایهگذاری طراحی میکنند.
سایر روشهای سرمایه پذیری استارتاپ:
- جمعسپاری عمومی (Crowdfunding):
جذب سرمایه از طریق کمپینهای اینترنتی از عموم مردم برای پروژهها. - قرض و وامهای کسبوکار:
دریافت وام از بانکها، موسسات مالی یا صندوقهای حمایت از کسبوکارهای کوچک. - ادغام و تملیک (M&A):
خرید استارتاپ توسط شرکت بزرگتر - عرضه اولیه سهام (IPO):
عرضه سهام استارتاپ در بورس اوراق بهادار
استارتآپ ویکند (Startup Weekend)
استارتاپ ویکند رویدادی آموزشی – تجربی است که اغلب در طی ۵۴ ساعت (دو روز و نیم) در یک آخر هفته تشکیل میشود و اهداف زیر را دنبال میکند:
- شبیه سازی محیط کسب و کار و تجربه عملی چالشهای راهاندازی استارتاپ و کار کردن در محیط های استارتاپی.
- شبکه سازی بین اعضای اکوسیستم استارتاپی منطقه.
- آموزش عملی اصول اولیه و ادبیات اکوسیستم استارتاپی.
- آشنایی اولیه با مفاهیم کارتیمی و تقسیم وظائف در تیم، بصورت عملی.
- ایجاد نگرش صحیح و نوین به کارآفرینی
چالشهای استارتاپها در ایران
- به واسطه وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران، برنامهریزی بلندمدت برای تبدیل ایده به کسب و کار بسیار دشوار است. نه ایدهپرداز و نه سرمایهگذار صبر لازم برای رشد و تجاری شدن ایده را ندارند. آنها نهایتاً دو یا سه سال صبر میکنند و سپس دلسرد میشوند. فرض کنید سرمایه گذار ایده استارتاپی امروز در بانک سرمایهگذاری کند و اوراق سپرده ریالی با سود 20 درصد خریداری نماید. بنابراین انگیزهای برای راهاندازی استارتاپ باقی نمیماند که مشخص نیست پنج سال آینده اصل پول را برمیگرداند یا خیر.
- راهاندازی استارتاپ نیاز به پشتوانه مالی مناسب و توان تحمل ریسک مالی ناشی از تزریق پول به استارتاپ و یا دریافت حقوق بسیار اندک برای مدت نسبتاً طولانی دارد. اما مشکل اینجاست که ایران بیش از یک دهه است که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد. در صنایع زیادی شاهد رکود و افول و مرگ کسب و کارها بوده ایم. بنابراین تأمین سرمایه و تشکیل یک تیم باکیفیت پولدار بیتوقع و تلاشگر بسیار دشوار شده است.
- ایده پردازی در ایران بیشتر به معنای الگوبرداری از نمونههای موفق دنیا و بومیسازی آن است. اما الزاماً هر ایدهای که در دنیا موفق بوده در ایران موفق نخواهد بود. در کشورهای دیگر برای ایدههای جدید معمولاً یک کمپین کوچک تبلیغاتی اجرا میشود تا اقبال مردم به آن ایده مورد بررسی قرار گیرد. مثلاً استفاده از ابزار Google AdWords برای این کار بسیار مفید است. یک تبلیغ کمهزینه نشان میدهد که آیا این ایده اساساً میتواند جذاب باشد یا خیر. به دلیل تحریم و مشکل انتقال پول، استفاده از این ابزار و ابزارهای مشابه در ایران تقریباً غیر ممکن است.
- در ایران فضای همکاری با سایر کشورها تقریباً وجود ندارد. بنابراین چارهای وجود ندارد جز اینکه با آزمون و خطا یا صرفاً مطالعه و مشاهدات دورادور، داستانهای موفقیت و مکانیسمهای کاری استارتاپهای سایر کشورها را مطالعه کرد. این در حالی است که بسیاری از معیارها و شرایط در این مشاهدات قابل فهم و تشخیص نیست و اطلاعاتی که از این طریق منتقل میشود لزوماً درست نیست، محدود است و ممکن است در شرایط مختلف پاسخگو نباشد.
- امور اداری و بروکراسی راه اندازی استارتاپ و تبدیل ایده به کسب و کار بسیار دشوار است. فرآیندهایی که برای ثبت شرکت، ثبت علائم تجاری، دریافت کد اقتصادی، رویارویی با ادارات بیمه و مالیات، گرفتن درگاه بانکی و مانند آن برای یک استارتاپ با منابع انسانی محدود که باید تمام توان خود را روی عملیاتی کردن ایده ـ و نه انجام کارهای اداری و رفتوآمدهای زمانبر ـ متمرکز کنند، طاقت فرساست.
- هسته اصلی استارتاپها معمولاً از متخصصانی تشکیل میشود که تخصص و تجربه آنها در زمینه فنی آن استارتاپ است. این افراد عموماً در مباحث مدیریت و رهبری کسبوکار ضعف اساسی دارند. تعامل با ذینفعان، جذب سرمایهگذار، سودده کردن کسبوکار، حفظ پایداری تیم و انگیزه دادن به آنها و کارهای مشابه، حتی اگر در توان فرد باشد، زمان بسیار زیادی را میطلبد. بنابراین بیدلیل نیست که استارتآپهای زیادی در همان ابتدای راه توسط مؤسسان رها میشوند.
- روابطی که بین سرمایهگذار و ایدهپردازان وجود دارد اغلب درست تعریف نمیشود. سرمایهگذاران گمان دارند با پول بسیار کم میتوانند یک استارتآپ را موفق کنند. اما تقریباً تمامی که استارتآپهای بزرگ و سودآور با قدرت شروع کردهاند، پول زیادی به آنها تزریق شده، به نیروهای ماهر مجهز شده اند و تبلیغات درست، کافی و مؤثری انجام دادهاند.